در استنفورد که باشی اینکه یاهو، گوگل و سیسکو و قبل از آنها اچپی از آن سر برآوردهاند توجهت را جلب میکند، در راهروی ورودی دانشکده برق یک نمونه از نوسانسنج صوتی که هیولیت و پاکارد بهعنوان پروژه کارشناسی ارشدشان طراحی کرده بودند و به تأسیس شرکت اچپی انجامید و در دانشکده رایانه اولین رایانهای که گوگل روی آن بهعنوان پروژه دانشجویی شروع شد، آدم را به فکر میاندازد.
درودیوار پر از آگهی است برای جذب همکار برای تأسیس شرکت نوپا! و من که بهعنوان پژوهشگر مهمان به استنفورد آمدهام به دنبال راز و رمز دره سیلیکون بودم ولی قبل از آن، راز استنفورد را در دو چیز دیدم. اول نظام آموزشی بسیار پویا، اینکه دانشجوی چه رشتهای باشی اصلاً محدودیتی ندارد و همه میتوانند هر درسی بگیرند، برنامهها بهشدت بینرشتهای است، برق باشی یا ریاضی یا پزشکی یا رایانه فرقی نمیکند همه میتوانند درسهای، متنوع بگیرند و درواقع هر دانشجویی برنامه تحصیلیاش را خودش میچیند و وقتی با کیفیت کار کنی دنبال نوآوری و حل مسئله میروی که هم رضایت خاطر فراهم میکند و هم به دستاوردهای علمی و فنّاورانه میانجامد که ممکن است نتایج بزرگی به همراه داشته باشد. راز دیگر استنفورد در این است که هر پروژهای اعم از پروژههای پژوهشی یا پروژههای دانشجویی به دنبال نتیجه هستند، ممکن است در مسیر کار تغییر جهت بدهی ولی به هر صورت حاصل کار باید مسئلهای را حل کرده باشد و نتیجه مشخصی به دست دهد. پویایی دانشگاه استنفورد بر روی دره سیلیکون هم تأثیر گذاشته است.
دانلود کتاب دره سیلیکون نوشته یحیی تابش، محمد مروتی و محمد اکبرپور